اندیشه ی شهید مطهری ...

...the idea of ​​martyr Motahari
اندیشه ی شهید مطهری ...

اگر از طبیعت عروج نکنی و از دامن این مادر برنخیزی و بالا نیائی، درطبیعت می مانی.
یک موجود طبیعی می شوی
"ثمَّ ردَدناه اَسفَلَ السافلین"می شوی
و دیگر " الّاالذین امنوا و عَملوالصّالحات" نیستی، دراسفل سافلین می مانی.اگر انسان در
اسفل سافلین که طبیعت است محبوس بماند به این معنا که از حد طبیعت بالا نرود این
امر در دنیای دیگر جهنم اوست .
"فاُمُه هاویه "
مادرش همان جهنم است.

***الهی و ربی من لی غیرک.....***

نویسندگان
سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۳۸ ب.ظ

فلسفه ی آمدن پیامبران

در مسئله ی اینکه پیغمبران ،برای چه آمده اند ،قرآن تعبیرات گوناگون دارد .در یک جا می گوید: 


" یا ایّها النّبی اِنّا ارسلناک شاهدأ و مبشرأ و نذیرأ و داعیأ الی اللّه باذنهِ و سراجأ منیرأ " 


ای پیامبر! ما،تو را گواه و بشارت دهنده و بیم رسان فرستادیم که دعوت کننده ی بسوی خدا ،به اذن او ؛ 

و چراغ فروزان باشی 


تو را فرستادیم که گواه باشی ( به همان معنا که در قرآن آمده ). پیغمبر ،گواه بر اعمال امت است 

و مبّشر (نوید دهنده )؛ نسبت به کارهای خوب که پیغمبران دعوت کرده اند، و نذیر( ترساننده) ؛در مورد کارهای بد ،

و دعوت کننده به سوی خدا.


تو را فرستادیم که مردم را به خدا دعوت کنی . و این ،خود غایت است .

یا در جاههای دیگر درباره ی بعضی یا همه ی پیامبران " علیه السلام " می فرماید :

" لِیُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ الیَ النّور " 

به یک تعبیر کلی که مردم را از تاریکی ها بیرون ببرد و وارد نور بکند.


پس در بعضی تعبیرات کاملا روشن است که مردم دعوت شده اند تا با خدا آشنا بشوند ،

پیغمبران حلقه ی اتصال میان مخلوق و خالق و روابط این دو هستند ..


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۸
andishe اندیشه
يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۲ ب.ظ

هدف خلقت از دیدگاه قرآن"2"

در آیاتی که قرآن،انسان های کامل را توصیف میکند ، یا از زبان انسانهای کامل سخن می گوید ،آنها را اینطور ،

معرفی میکند که آنها هدف زندگی را خوب درک کرده اند و روی همان هدف هم کار میکنند و گام بر میدارند.


از زبان ابراهیم " علیه السلام" می گوید: 

وجَّهتُ وَجهیَ للّذی فَطَرَالسّمواتِِ والارضَ حنیفأ و ما انا من المُشرکین

من جان خویش (وجهه ی خویش )را متوجه کسی کرده ام که آسمان ها و زمین را پدید آورده و من ،از مشرکان نیستم.


" اِنََّ صَلاتی و نُسُکی و مَحیایَ و مَماتی لِلّه رَبِّ العالَمین "

نماز و عبادت و زندگی و مرگ من ،برای خداست که پروردگار جهانیان است.


و این توحیدِ قرآن ،تنها ،یکی توحیدِ فکری نیست که انسان؛ فقط از نظر فکر معتقد باشد که مبدأ و خالق عالم یکی

 است ،بلکه توحید؛ در مرحله ی خاصِ انسان هم هست .یعنی انسان از نظر اعتقاد ،معتقد باشد که خالق عالم،

یکی بیش نیست و از نظر هدف هم ، برسد به آنجا که ،آنچه سزاوار است که انسان ،تنها هدف خود قرار بدهد ،

همان او است و بس .


و طبعأ سایر هدف ها زاییده و منبعث از این هدف خواهند بود ،یعنی هیچکدام استقلال و اصالت نداشته و همه ،

مولود این هدف اند.


پس در اسلام ،همه چیز بر محور خدا دور می زند ؛چه از نظر هدف بعثت انبیاء و چه از نظر هدف زندگی یکی فرد.

حال این مطلب را که قرآن ،هدف خلقت را عبادت می داند ،بررسی میکنیم .

در مورد انسان کامل که هدف از زندگی اش چیست ،از زبان ابراهیم "علیه السلام " می گوید :

"اِنََّ صلاتی و نُسُکی و مَحیایَ و مَماتی لِلّه رَبِّ العالَمین "

اخلاص مورد نظر است .

عبد مخلص که حاکمی جز اندیشه ی خدا در وجود او نیست ...


                                                                               *** بیاری خدا ادامه دارد...التماس دعا ***



۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۲
andishe اندیشه
شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ق.ظ

هدف خلقت از دیدگاه قرآن "1"

ولی ما در قرآن،هیچ یک از این حرفها را نمی بینیم و به این صورت نیست. در قرآن،یکجا تصریح میکند:


"وَمَا خَلَقتُ الْجِنَّ وَالانس… و جنیان و آدمیان را نیافریدم،مگر برای اینکه عبادتم کنند".


واین ممکن است برای فهم ما خیلی ثقیل باشد که آخر،عبادت،چه فایده ای برای خدا دارد؟

عبادت،که نمیتواند برای او فایده ای داشته باشد و چه فایده ای برای بشر دارد که بشر خلق بشود 

که خدا را عبادت بکند، ولی به هرحال،قرآن ،این مطلب را در کمال صراحت ذکرکرده؛

یعنی عبادت را به عنوان غایت خلقت ذکر نموده است.

ما هرگز در قران به این منطق برخورد نمیکنیم که انسان ،آفریده شده است که هرچه بیشتر بداند و هرچه بیشتر 

بتواند،تا اینکه انسان،وقتی دانست و توانست،خلقت به هدف خود رسیده است."دوپست قبل"


بلکه،انسان،آفریده شده است که خدا را پرستش کند و پرستش خدا ،خود،هدف است.


اگر انسان بداند و هر چه بیشتر بداند و هرچه بیشتر بتواند؛ ولی مسئله ی شناخت خدا که مقدمه ی پرستش است و

عبادت خداوند در میان نباشد،بسوی هدف خلقت گام برنداشته است و از نظر قرآن،سعادتمند نیست.


از نظر قرآن،انبیاء آمده اند ،برای اینکه بشر را به سعادت خودش که غایت سعادت از نظر آنها پرستش خداوند است،

برسانند.


طبعأ به این معنا در منطق اسلام ،هدف اصلی از زندگی ،جز معبود چیز دیگری نمیتواند باشد.

یعنی قرآن میخواهد انسان را بسازد و میخواهد به او هدف و آرمان بدهد ،

و هدف و آرمانی که اسلام میخواهد بدهد،فقط خداست وبس.

و هر چیز دیگری،جنبه ی مقدمی دارد ،,نه جنبه ی اصالت و استقلال و هدف اصلی.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۱:۱۶
andishe اندیشه
جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۲ ب.ظ

نظریات مختلف درباره ی سعادت انسان "2"

2- بهره مندی بیشتر از مواهب طبیعت :

گاهی می گویند : هدف از زندگی انسان ، سعادت است ،به این معنا که انسان در مدتی که در این دنیا 

زندگی می کند هر چه بهتر و خوش تر زندگی کند و از مواهب خلقت و طبیعت بیشتر  بهره مند شود و کمتر 

در این جهان رنج ببیند ،چه از ناحیه ی عوامل طبیعی ، چه از ناحیه ی همنوعان خود و سعادت هم جز این نیست .


پس ؛ 

هدف از خلقت ما این است که در این دنیا ، هر چه بیشتر از وجود خود و اشیاء خارج بهره ببریم ، 

یعنی "حداکثر لذت" و "حداقل رنج" را داشته باشیم و اضافه می کنند که انبیاء"علیه السلام " هم برای

 همین آمده اند که زندگی انسان را مقرون سعادت یعنی حداکثر لذت و حداقل رنج ممکن بکنند و اگر انبیاء"علیه السلام "

مسئله ی آخرت را مطرح کرده اند به دنبال مسئله ی زندگی است .یعنی چون راهی برای سعادت بشر تعیین

کرده اند،طبعا پیروی کردن از این راه مستلزم این بوده برایش پاداش معین کنند و مخالفت باآن

مستلزم این بوده که کیفر معین کنند و آخرت هم مانند هر مجازاتی که به تبع وضع می شود ،به تبع دنیا وضع شده 

است تا قوانینی که آنها در دنیا می آورند لغو و عبث نباشد .

چون انبیاء"علیه السلام" خودشان قوه ی مجریه نبودند و در دنیا نمی توانستند به اشخاص پاداش یاکیفر دهند ،

قهرا عالم آخرتی وضع شد تا پاداش به نیکوکاران و کیفر به بدکاران داده شود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۳۲
andishe اندیشه
پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ب.ظ

نظریات مختلف درباره ی سعادت انسان (1)

1- نیرومندی در علم و اراده؛ 

این مطلب درستی است ، ولی قرآن ،سعادت انسان را در چه می داند؟

معمول اینجور می گویند: هدف از خلقت انسان و آنچه که سعادت انسان در گرو آن است و طبعا هدف از بعثت انبیاء 

این است که انسان در دو ناحیه ی " علم " و " اراده " نیرومند شود.

خدا ،انسان را از یک طرف برای علم و آگاهی آفریده است و کمال انسان در این است که هرچه بیشتر بداند ،

و از طرف دیگر برای قدرت و توانائی آفریده است که هر چه بخواهد ، بتواند اراده اش قوی و نیرومند شود و آنچه 

را که می خواهد بتواند انجام دهد .

بنابراین هدف از خلقت دانه ی گندم و یا آنچه در استعداد آن است این است که بصورت بوته ی گندم درآید.

و آنچه در سعادت یک گوسفند است ، حداکثر این است که علفی بخورد و چاق شود .

آنچه در استعداد انسان است مافوق این مسائل است و آن اینکه "بداند " و "بتواند" 

و هر چه بیشتر بداند و هر چه بیشتر بتواند ،چنین انسانی به غایت هدف انسانی خود نزدیک تر است .


                                                                            ادامه دارد...



پی نوشت : به نظرتون کار وبلاگ شهید مطهری ادامه پیداکنه یا خیر؟     متشکرم 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۴:۲۲
andishe اندیشه
يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۵ ب.ظ

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ....

                     من دائم البکاء و تو هم دائم الکرم
                    زیباست اشک چشم گدا داخل حرم
                    آقا اگر دو قطره ی اشکی به من دهی
                           با آن دو قطره اشک، دو تا بال می خرم...

پی نوشت : 

مدتی پیش نوشتم
" یا ابا عبدالله       دلمـــــ هوای شما را دارد اربابـــــــ      خدا کند که راست باشـــد   دل به دل راه دارد


به یاری خدای رحمان ،عازم زیارت حرم حضرت امیر المومنین " علیه السلام " و اباعبدالله الحسین " علیه السلام " هستیم.

حلالمون کنید

ان شاءالله نائب الزیاره خواهیم بود...
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۲۱:۴۵
andishe اندیشه
دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ب.ظ

هدف خلقت و بعثت انبیاء


به طور کلی ناموس این عالم چنین است که هر چیزی وجودش از نقص شروع می شود و مسیرش ،مسیر کمال

 است ؛ برای اینکه به کمالِ لایقِ خود،  و کمالی که امکانِ رسیدنِ به آن را دارد، برسد.

 

غایت و هدف خلقت انسان چیست؟

 این مسئله بر میگردد به اینکه انسان چه موجودی است و چه استعدادهائی در او نهفته است و به باید ببینیم

 اسلام چه بینشی درباره ی انسان دارد و انسانی که اسلام می شناسد،استعداد چه کمالاتی را دارد که

 برای آن ها آفریده شده است .


                                        طبعا بعثت انبیاء هم برای تکمیل انسان است ...


انبیاء برای دستگیری انسان و برای کمک به انسان آمده اند و در واقع یک نوع خلأ و نقص در زندگی انسان 

هست که انسانِ فردی و حتی انسان اجتماعی با نیروی عادیِ افراد دیگر نمی تواند آنرا پر کند


و تنها با کمک وحی است که انسان می تواند به سوی یک سلسله کمالات حرکت کند.


ادامه دارد به یاری خداوند...


پی نوشت: 

          ایام عزاداری اباعبدالله الحسین "علیه السلام " تسلیت باد...،ما رو هم دعاکنید لطفا ..


  بعد نوشت : کلامی از حضرت آقا ؛کلامی آسمانی ...


تمامی آحاد ملت مسلمان، در حفظ و حراست از احکام نورانی اسلام و سعی در گسترش و تعمیق اسلام

 در جامعه، دارای وظیفه ای بزرگند. 

امر به معروف و نهی از منکر که یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن برپاداشتن همه ی فرائض اسلامی

است ،باید در جامعه ی ما احیاء شود و هر فردی از آحاد مردم خود را در گسترش نیکی و صلاح و برچیده شدن

 زشتی و گمراهی و فساد ،مسئول احساس کند...                     "ان شاءالله"

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۲۰:۵۸
andishe اندیشه
چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۵ ق.ظ

مسئولیت انسان....

همراه باترجمه ی انگلیسی در ادامه ی مطلب


قرآن کریم می فرمایند: 

الم تَرَوا انَّ الله سخَّرَلکم ما فی السماوات و ما فیِ الارض..." سوره ی مبارکه ی لقمان،آیه ی 20"

یعنی برای هر ذره ای مسئولیت قائل است و می گوید: در متن خلقت، هر چیزی، برای راهی آفریده

شده و مسئول کار و وظیفه ای است .

برای خورشید در متن خلقت وظیفه ای قرار داده شده است،وظیفه ی خود را انجام میدهد.

ابر که حرکت می کند وظیفه ی خود را انجام می دهد ، حرکت ابر یعنی وظیفه انجام دادن ،

حرکت باد یعنی وظیفه انجام دادن 

میوه دادن یک درخت ،یعنی وظیفه انجام دادن

پس چنین مکتبی ،انسان را هم می تواند مسئول بداند .

                      انسان موجودی ست مسئول در میان دریائی از مسئولیت .

بنابراین یک مکتب به ارزشهای معنوی نیازمند است و بدون اعتقاد به حکیمانه بودن خلقت ،نمیتوان به چنین

 ارزشهائی ایمان پیدا کرد و چنین آرمان هائی لازمه ی هر حرکت است که مکتب باید آنها را به 

وجود آورد .(آرمان یعنی منتهای آرزو).

بدین معنی که برای هر فرد ،زندگی فردی و شخصی ،منتهای آرزوی او نباشد ، بلکه کارهای بزرگ منتهای آرزو باشد .

مرد تازه داماد و تازه زندگی تشکیل داده می آمد خدمت رسول اکرم "صلی الله علیه و آله" ، می گفت :

یا رسول الله ، آرزوی شهادت دارم ،دعاکن خداوند شهادت را نصیب من کند.

مکتب ،تا کجا به انسان آرزو و آرمان بزرگ می دهد ؟ 

که همواره میخواهد به آن برسد و به شهادت نائل آید؟؟؟!!
۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۰:۴۵
andishe اندیشه
سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ق.ظ

حقیقت تقوا..


حقیقت تقوا ؛  همان روحیه ی قوی و مقدس عالی است که خود ، حافظ و نگهدارنده ی انسان است .

باید مجاهدت کرد تا آن معنا و حقیقت پیدا شود... 

پس ...

کمال زمانی به وجود می آید که انسان ،بدون اجبار عملی و با داشتن اسباب و آلات کار ،از

معصیت پرهیز کند ...


True piety, the holy spirit is strong and is empty, the protector and maintainer of people.
 
Must struggle to find meaning and truth.

So, when it comes to human perfection, without having practical tools and machines and

 having a job, refrain from sin 


**التماس دعا**

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۳ ، ۰۰:۲۱
andishe اندیشه


* متن باترجمه انگلیسی English Translation؛ *


انسانِ قرآن ،موجودیست که سعادتش را جز خدا چیز دیگری نمیتواند تامین کند.

یعنی انسان،موجودی آفریده شده است که آن چه می تواند خلائی را که از سعادت دارد پر کند و رضایت کامل او را تامین و او را سیرنماید،

 جز ذات پروردگار نمی باشد.

" الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم لذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب " سوره ی رعد آیه ی 28

همان کسانی که ایمان دارند و دلهایشان به یادکردن خدا آرام می گیرد،بدانید که دلها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.

این جمله ، یعنی تنها به یاد خدا بودن و غیر خدا را فراموش کردن ،آرامش دلها است ..

قلب مضطرب و کاوشگر بشر را و سعادت او را ؛ فقط خدا تامین می کند و هر چیز دیگر امر مقدمی است .

یعنی یک منزل از منازل بشر است ،نه سرمنزل نهائی.

لذا عبادت هم چنین است ،می فرماید : "اقم الصلوة لذکری..برای یادکردن من نماز به پاکن" سوره ی طه آیه ی 14

هدف ذکر است

 و آیه ی " ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر ..نماز از بدکاریها و ناروائی باز می دارد 

و یاد کردن خدا مهمتر است ،سوره ی عنکبوت آیه ی 45" خاصیت نماز را بیان می کند 

و برای هدفش می گوید: " و لذکر الله اکبر،ذکر خدا بالاتر است".

اسلام، انسان را برای عبادت و تقرب به خدا و آشنائی و ذکر او می داند

 و البته در همین جا قدرت هم برای انسان پیدا می شود ،ولی علم و قدرت به همه ی اشیاء نیز مقدمه است ،نه اصل

  و هم چنین است تزکیه ی نفس.(یعنی همه چیز فرع است ،فقط عبادت و تقرب به خدا اصل هست).

همه ی اینها هدف ثانوی است ،هدف است برای یکی و وسیله است برای دیگری...

پی نوشت:
* دوستان بی زحمت نظرهاتون رو راجع به متن نوشته شده بیان کنید که قابل فهم هست یا خیر؟...متشکرم*

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۴۱
andishe اندیشه