اندیشه ی شهید مطهری ...

...the idea of ​​martyr Motahari
اندیشه ی شهید مطهری ...

اگر از طبیعت عروج نکنی و از دامن این مادر برنخیزی و بالا نیائی، درطبیعت می مانی.
یک موجود طبیعی می شوی
"ثمَّ ردَدناه اَسفَلَ السافلین"می شوی
و دیگر " الّاالذین امنوا و عَملوالصّالحات" نیستی، دراسفل سافلین می مانی.اگر انسان در
اسفل سافلین که طبیعت است محبوس بماند به این معنا که از حد طبیعت بالا نرود این
امر در دنیای دیگر جهنم اوست .
"فاُمُه هاویه "
مادرش همان جهنم است.

***الهی و ربی من لی غیرک.....***

نویسندگان

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است


* متن باترجمه انگلیسی English Translation؛ *


انسانِ قرآن ،موجودیست که سعادتش را جز خدا چیز دیگری نمیتواند تامین کند.

یعنی انسان،موجودی آفریده شده است که آن چه می تواند خلائی را که از سعادت دارد پر کند و رضایت کامل او را تامین و او را سیرنماید،

 جز ذات پروردگار نمی باشد.

" الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم لذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب " سوره ی رعد آیه ی 28

همان کسانی که ایمان دارند و دلهایشان به یادکردن خدا آرام می گیرد،بدانید که دلها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.

این جمله ، یعنی تنها به یاد خدا بودن و غیر خدا را فراموش کردن ،آرامش دلها است ..

قلب مضطرب و کاوشگر بشر را و سعادت او را ؛ فقط خدا تامین می کند و هر چیز دیگر امر مقدمی است .

یعنی یک منزل از منازل بشر است ،نه سرمنزل نهائی.

لذا عبادت هم چنین است ،می فرماید : "اقم الصلوة لذکری..برای یادکردن من نماز به پاکن" سوره ی طه آیه ی 14

هدف ذکر است

 و آیه ی " ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر ..نماز از بدکاریها و ناروائی باز می دارد 

و یاد کردن خدا مهمتر است ،سوره ی عنکبوت آیه ی 45" خاصیت نماز را بیان می کند 

و برای هدفش می گوید: " و لذکر الله اکبر،ذکر خدا بالاتر است".

اسلام، انسان را برای عبادت و تقرب به خدا و آشنائی و ذکر او می داند

 و البته در همین جا قدرت هم برای انسان پیدا می شود ،ولی علم و قدرت به همه ی اشیاء نیز مقدمه است ،نه اصل

  و هم چنین است تزکیه ی نفس.(یعنی همه چیز فرع است ،فقط عبادت و تقرب به خدا اصل هست).

همه ی اینها هدف ثانوی است ،هدف است برای یکی و وسیله است برای دیگری...

پی نوشت:
* دوستان بی زحمت نظرهاتون رو راجع به متن نوشته شده بیان کنید که قابل فهم هست یا خیر؟...متشکرم*

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۴۱
andishe اندیشه


نادر شاه را ببین که از کله ها مناره می ساخت .آیا آن زمان نادر شاه را معیار خودش قرار بدهیم ؟

نه ...

از نظر قرآن اینها کف های روی آب هستند .

این نمودهای تاریخی ، این شخصیت هایی که اینجور در تاریخ نمود دارند ، اینها کف های روی آب

 هستند ،اینها را شما معیار قضاوت قرار ندهید .

اگر همه ی مردم شرارت نادرشاه را می داشتند اصلا جامعه وجود نمی داشت . قرآن می گوید: چنین جامعه ای محال است

 وجود داشته باشد وگرنه، ما تمام مردم را هلاک می کردیم .اگر همه ی مردم اینقدر شریر می بودند ،اینقدر ظالم می بودند،

 اینقدر بدخواه می بودند ، اینقدرکذاب می بودند و ...

قرآن می گوید: این قابل دوام نیست ، این فورأ هلاک می شود .

اینهمه هلاک اقوام را که قرآن ذکر می کند چیست ؟

می گوید : اینهمه اقوامی آمدند ،وقتی که اکثریت مردم بد شدند ، ریشه شان را کندیم .

پس اگر دوام دارد بدانید که اکثریت مردم فاسد نیستند .اقلیتی که کف های روی آب اند ،فاسداند .

( همراه با ترجمه ی انگلیسی در ادامه ی مطلب).
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۴۴
andishe اندیشه