اندیشه ی شهید مطهری ...

...the idea of ​​martyr Motahari
اندیشه ی شهید مطهری ...

اگر از طبیعت عروج نکنی و از دامن این مادر برنخیزی و بالا نیائی، درطبیعت می مانی.
یک موجود طبیعی می شوی
"ثمَّ ردَدناه اَسفَلَ السافلین"می شوی
و دیگر " الّاالذین امنوا و عَملوالصّالحات" نیستی، دراسفل سافلین می مانی.اگر انسان در
اسفل سافلین که طبیعت است محبوس بماند به این معنا که از حد طبیعت بالا نرود این
امر در دنیای دیگر جهنم اوست .
"فاُمُه هاویه "
مادرش همان جهنم است.

***الهی و ربی من لی غیرک.....***

نویسندگان

۳۴ مطلب توسط «andishe اندیشه» ثبت شده است

جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۲ ب.ظ

نظریات مختلف درباره ی سعادت انسان "2"

2- بهره مندی بیشتر از مواهب طبیعت :

گاهی می گویند : هدف از زندگی انسان ، سعادت است ،به این معنا که انسان در مدتی که در این دنیا 

زندگی می کند هر چه بهتر و خوش تر زندگی کند و از مواهب خلقت و طبیعت بیشتر  بهره مند شود و کمتر 

در این جهان رنج ببیند ،چه از ناحیه ی عوامل طبیعی ، چه از ناحیه ی همنوعان خود و سعادت هم جز این نیست .


پس ؛ 

هدف از خلقت ما این است که در این دنیا ، هر چه بیشتر از وجود خود و اشیاء خارج بهره ببریم ، 

یعنی "حداکثر لذت" و "حداقل رنج" را داشته باشیم و اضافه می کنند که انبیاء"علیه السلام " هم برای

 همین آمده اند که زندگی انسان را مقرون سعادت یعنی حداکثر لذت و حداقل رنج ممکن بکنند و اگر انبیاء"علیه السلام "

مسئله ی آخرت را مطرح کرده اند به دنبال مسئله ی زندگی است .یعنی چون راهی برای سعادت بشر تعیین

کرده اند،طبعا پیروی کردن از این راه مستلزم این بوده برایش پاداش معین کنند و مخالفت باآن

مستلزم این بوده که کیفر معین کنند و آخرت هم مانند هر مجازاتی که به تبع وضع می شود ،به تبع دنیا وضع شده 

است تا قوانینی که آنها در دنیا می آورند لغو و عبث نباشد .

چون انبیاء"علیه السلام" خودشان قوه ی مجریه نبودند و در دنیا نمی توانستند به اشخاص پاداش یاکیفر دهند ،

قهرا عالم آخرتی وضع شد تا پاداش به نیکوکاران و کیفر به بدکاران داده شود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۳۲
andishe اندیشه
پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ب.ظ

نظریات مختلف درباره ی سعادت انسان (1)

1- نیرومندی در علم و اراده؛ 

این مطلب درستی است ، ولی قرآن ،سعادت انسان را در چه می داند؟

معمول اینجور می گویند: هدف از خلقت انسان و آنچه که سعادت انسان در گرو آن است و طبعا هدف از بعثت انبیاء 

این است که انسان در دو ناحیه ی " علم " و " اراده " نیرومند شود.

خدا ،انسان را از یک طرف برای علم و آگاهی آفریده است و کمال انسان در این است که هرچه بیشتر بداند ،

و از طرف دیگر برای قدرت و توانائی آفریده است که هر چه بخواهد ، بتواند اراده اش قوی و نیرومند شود و آنچه 

را که می خواهد بتواند انجام دهد .

بنابراین هدف از خلقت دانه ی گندم و یا آنچه در استعداد آن است این است که بصورت بوته ی گندم درآید.

و آنچه در سعادت یک گوسفند است ، حداکثر این است که علفی بخورد و چاق شود .

آنچه در استعداد انسان است مافوق این مسائل است و آن اینکه "بداند " و "بتواند" 

و هر چه بیشتر بداند و هر چه بیشتر بتواند ،چنین انسانی به غایت هدف انسانی خود نزدیک تر است .


                                                                            ادامه دارد...



پی نوشت : به نظرتون کار وبلاگ شهید مطهری ادامه پیداکنه یا خیر؟     متشکرم 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۴:۲۲
andishe اندیشه
يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۵ ب.ظ

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ....

                     من دائم البکاء و تو هم دائم الکرم
                    زیباست اشک چشم گدا داخل حرم
                    آقا اگر دو قطره ی اشکی به من دهی
                           با آن دو قطره اشک، دو تا بال می خرم...

پی نوشت : 

مدتی پیش نوشتم
" یا ابا عبدالله       دلمـــــ هوای شما را دارد اربابـــــــ      خدا کند که راست باشـــد   دل به دل راه دارد


به یاری خدای رحمان ،عازم زیارت حرم حضرت امیر المومنین " علیه السلام " و اباعبدالله الحسین " علیه السلام " هستیم.

حلالمون کنید

ان شاءالله نائب الزیاره خواهیم بود...
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۲۱:۴۵
andishe اندیشه
دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ب.ظ

هدف خلقت و بعثت انبیاء


به طور کلی ناموس این عالم چنین است که هر چیزی وجودش از نقص شروع می شود و مسیرش ،مسیر کمال

 است ؛ برای اینکه به کمالِ لایقِ خود،  و کمالی که امکانِ رسیدنِ به آن را دارد، برسد.

 

غایت و هدف خلقت انسان چیست؟

 این مسئله بر میگردد به اینکه انسان چه موجودی است و چه استعدادهائی در او نهفته است و به باید ببینیم

 اسلام چه بینشی درباره ی انسان دارد و انسانی که اسلام می شناسد،استعداد چه کمالاتی را دارد که

 برای آن ها آفریده شده است .


                                        طبعا بعثت انبیاء هم برای تکمیل انسان است ...


انبیاء برای دستگیری انسان و برای کمک به انسان آمده اند و در واقع یک نوع خلأ و نقص در زندگی انسان 

هست که انسانِ فردی و حتی انسان اجتماعی با نیروی عادیِ افراد دیگر نمی تواند آنرا پر کند


و تنها با کمک وحی است که انسان می تواند به سوی یک سلسله کمالات حرکت کند.


ادامه دارد به یاری خداوند...


پی نوشت: 

          ایام عزاداری اباعبدالله الحسین "علیه السلام " تسلیت باد...،ما رو هم دعاکنید لطفا ..


  بعد نوشت : کلامی از حضرت آقا ؛کلامی آسمانی ...


تمامی آحاد ملت مسلمان، در حفظ و حراست از احکام نورانی اسلام و سعی در گسترش و تعمیق اسلام

 در جامعه، دارای وظیفه ای بزرگند. 

امر به معروف و نهی از منکر که یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن برپاداشتن همه ی فرائض اسلامی

است ،باید در جامعه ی ما احیاء شود و هر فردی از آحاد مردم خود را در گسترش نیکی و صلاح و برچیده شدن

 زشتی و گمراهی و فساد ،مسئول احساس کند...                     "ان شاءالله"

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۲۰:۵۸
andishe اندیشه
چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۵ ق.ظ

مسئولیت انسان....

همراه باترجمه ی انگلیسی در ادامه ی مطلب


قرآن کریم می فرمایند: 

الم تَرَوا انَّ الله سخَّرَلکم ما فی السماوات و ما فیِ الارض..." سوره ی مبارکه ی لقمان،آیه ی 20"

یعنی برای هر ذره ای مسئولیت قائل است و می گوید: در متن خلقت، هر چیزی، برای راهی آفریده

شده و مسئول کار و وظیفه ای است .

برای خورشید در متن خلقت وظیفه ای قرار داده شده است،وظیفه ی خود را انجام میدهد.

ابر که حرکت می کند وظیفه ی خود را انجام می دهد ، حرکت ابر یعنی وظیفه انجام دادن ،

حرکت باد یعنی وظیفه انجام دادن 

میوه دادن یک درخت ،یعنی وظیفه انجام دادن

پس چنین مکتبی ،انسان را هم می تواند مسئول بداند .

                      انسان موجودی ست مسئول در میان دریائی از مسئولیت .

بنابراین یک مکتب به ارزشهای معنوی نیازمند است و بدون اعتقاد به حکیمانه بودن خلقت ،نمیتوان به چنین

 ارزشهائی ایمان پیدا کرد و چنین آرمان هائی لازمه ی هر حرکت است که مکتب باید آنها را به 

وجود آورد .(آرمان یعنی منتهای آرزو).

بدین معنی که برای هر فرد ،زندگی فردی و شخصی ،منتهای آرزوی او نباشد ، بلکه کارهای بزرگ منتهای آرزو باشد .

مرد تازه داماد و تازه زندگی تشکیل داده می آمد خدمت رسول اکرم "صلی الله علیه و آله" ، می گفت :

یا رسول الله ، آرزوی شهادت دارم ،دعاکن خداوند شهادت را نصیب من کند.

مکتب ،تا کجا به انسان آرزو و آرمان بزرگ می دهد ؟ 

که همواره میخواهد به آن برسد و به شهادت نائل آید؟؟؟!!
۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۰۰:۴۵
andishe اندیشه
سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ق.ظ

حقیقت تقوا..


حقیقت تقوا ؛  همان روحیه ی قوی و مقدس عالی است که خود ، حافظ و نگهدارنده ی انسان است .

باید مجاهدت کرد تا آن معنا و حقیقت پیدا شود... 

پس ...

کمال زمانی به وجود می آید که انسان ،بدون اجبار عملی و با داشتن اسباب و آلات کار ،از

معصیت پرهیز کند ...


True piety, the holy spirit is strong and is empty, the protector and maintainer of people.
 
Must struggle to find meaning and truth.

So, when it comes to human perfection, without having practical tools and machines and

 having a job, refrain from sin 


**التماس دعا**

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۳ ، ۰۰:۲۱
andishe اندیشه


* متن باترجمه انگلیسی English Translation؛ *


انسانِ قرآن ،موجودیست که سعادتش را جز خدا چیز دیگری نمیتواند تامین کند.

یعنی انسان،موجودی آفریده شده است که آن چه می تواند خلائی را که از سعادت دارد پر کند و رضایت کامل او را تامین و او را سیرنماید،

 جز ذات پروردگار نمی باشد.

" الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم لذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب " سوره ی رعد آیه ی 28

همان کسانی که ایمان دارند و دلهایشان به یادکردن خدا آرام می گیرد،بدانید که دلها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.

این جمله ، یعنی تنها به یاد خدا بودن و غیر خدا را فراموش کردن ،آرامش دلها است ..

قلب مضطرب و کاوشگر بشر را و سعادت او را ؛ فقط خدا تامین می کند و هر چیز دیگر امر مقدمی است .

یعنی یک منزل از منازل بشر است ،نه سرمنزل نهائی.

لذا عبادت هم چنین است ،می فرماید : "اقم الصلوة لذکری..برای یادکردن من نماز به پاکن" سوره ی طه آیه ی 14

هدف ذکر است

 و آیه ی " ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر ..نماز از بدکاریها و ناروائی باز می دارد 

و یاد کردن خدا مهمتر است ،سوره ی عنکبوت آیه ی 45" خاصیت نماز را بیان می کند 

و برای هدفش می گوید: " و لذکر الله اکبر،ذکر خدا بالاتر است".

اسلام، انسان را برای عبادت و تقرب به خدا و آشنائی و ذکر او می داند

 و البته در همین جا قدرت هم برای انسان پیدا می شود ،ولی علم و قدرت به همه ی اشیاء نیز مقدمه است ،نه اصل

  و هم چنین است تزکیه ی نفس.(یعنی همه چیز فرع است ،فقط عبادت و تقرب به خدا اصل هست).

همه ی اینها هدف ثانوی است ،هدف است برای یکی و وسیله است برای دیگری...

پی نوشت:
* دوستان بی زحمت نظرهاتون رو راجع به متن نوشته شده بیان کنید که قابل فهم هست یا خیر؟...متشکرم*

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۴۱
andishe اندیشه


نادر شاه را ببین که از کله ها مناره می ساخت .آیا آن زمان نادر شاه را معیار خودش قرار بدهیم ؟

نه ...

از نظر قرآن اینها کف های روی آب هستند .

این نمودهای تاریخی ، این شخصیت هایی که اینجور در تاریخ نمود دارند ، اینها کف های روی آب

 هستند ،اینها را شما معیار قضاوت قرار ندهید .

اگر همه ی مردم شرارت نادرشاه را می داشتند اصلا جامعه وجود نمی داشت . قرآن می گوید: چنین جامعه ای محال است

 وجود داشته باشد وگرنه، ما تمام مردم را هلاک می کردیم .اگر همه ی مردم اینقدر شریر می بودند ،اینقدر ظالم می بودند،

 اینقدر بدخواه می بودند ، اینقدرکذاب می بودند و ...

قرآن می گوید: این قابل دوام نیست ، این فورأ هلاک می شود .

اینهمه هلاک اقوام را که قرآن ذکر می کند چیست ؟

می گوید : اینهمه اقوامی آمدند ،وقتی که اکثریت مردم بد شدند ، ریشه شان را کندیم .

پس اگر دوام دارد بدانید که اکثریت مردم فاسد نیستند .اقلیتی که کف های روی آب اند ،فاسداند .

( همراه با ترجمه ی انگلیسی در ادامه ی مطلب).
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۴۴
andishe اندیشه
يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ب.ظ

مقصوداز غلبه حق برباطلMeaning dominanceof right over wrong

ترجمه انگلیسی ؛English translation

 


ما اگر مثلا مبارزه ی امام حسین "علیه السلام " را با لشکریان یزید و ابن زیاد از جنبه ی نظامی یعنی صوری

و ظاهری قضیه در نظر بگیریم ،امام حسین شکست خورد و آنها پیروز و غالب شدند.اما اگر آن ماهیت قضیه را

در نظر بگیریم که ماهیتش یک ماهیت اعتقادی  و فکری بود ؛یعنی حکومت یزید ،سمبل یک جریانی بود که

آن جریان می خواست فکر اسلامی را از بین ببرد و امام حسین برای احیای فکر اسلامی جنگید ،آن وقت باید

ببینیم به مقصد خودش رسید یا نرسید؟؟!!

توانست یک فکر را در دنیا زنده بکند یا نتوانست ؟؟!!

آن وقت می بینیم نه ؛ 

توانست ...

1300 سال است که امام حسین ، هر سال یک پیروزی جدید به دست می آورد و هر سال ، امام حسین  و 

همیشه  ـ  کل یوم عاشورا معنایش این است ـ  و هر روز به نام امام حسین با ظلمی و باطلی مبارزه می شود ،حقی

و عدالتی احیاء می شود .

دیگر بالاتر از این چه می خواهید؟

 قرآن در کمال صراحت می گوید:" وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ‏ انَّهم لَهُمُ المَنصورون

  وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ‏"                           سوره مطهره ی صافات ؛آیات 171 الی 173

و بى شک فرمان ما براى بندگانى که به رسالت فرستاده شده‏اند از پیش معیّن شده است.همانا ایشانند که پیروزند. و همانا 


سپاه ماست که پیروز است.

                                                         ** التماس دعا **         

۱۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۵
andishe اندیشه
جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۹ ب.ظ

اولین اثر عبادت،تسلط بر خود



اولین اثر عبادت که انسان را به خدا نزدیک می کند {تسلط بر خود است } .


از اینجا شما بفهمید کدام عبادت قبول است و کدام قبول نیست .


عبادت بدون اینکه انسان را به خدا نزدیک کند عبادت نیست ،یعنی باور نکنید که انسان عبادت کند ولی به خدا

نزدیک نشود و عبادتش را هم درست انجام داده باشد ،چنین چیزی محال است 

 

عبادت مرکب تقرب و نزدیک شدن به خداوند است.آن وقت عبادت بنده و جنابعالی مقبول است که ما را به خدا

نزدیککند و باور نکنید که انسان به خدا ،این کانون لایتناهای هستی نزدیک بشود ولی بر بصیرت و ایمان و

روشنائی اش افزوده نشود ،بر قدرت و حیات و اراده و تسلطش افزوده نشود.

اولین مرحله که اولین نشانه است برای اینکه ما بفهمیم آیا عبادت ما مورد قبول پروردگار هست یا نیست ،

ارزش اجتماعی عمل ماست .

یعنی چه؟

یعنی اگر ما عبادت کنیم -این عبادت- که مکرر هم هست و مخصوصا درباره ی نماز بیشتر صدق می کند

-برای چیست ؟ 

برای اینکه ما همیشه یادمان باشد که بنده هستیم و خدائی داریم .

گاهی افرادی سوال میکنند فایده ی نماز خواندن ما برای خدا چیست؟ برای خدا چه فایده ای دارد که من

نماز بخوانم ؟ 

دیگری می گوید : شما می گویید من نماز بخوانم ،نزد خدا اعلام بندگی کنم ؟مگر خدا نمی داند که من

بنده اش هستم ؛ 

که مرتب بروم آنجا بایستم اعلام بندگی کنم ،تعظیم کنم ،چاپلوسی کنم تا خدا یادش نرود که چنین

بنده ای دارد .اگر خدا یادش برود ،چنین خدائی که خدا نیست ،شما کهمی گوئید خدا هرگز یادش

نمی رود ،پس عبادت کردن برای چیست؟ 

خیر ،نماز برای این نیست که خدا یادش نرود چنین بنده ای دارد ،نماز برای این است که بنده،یادش نرود

خدائی دارد ؛نماز برای این است که ما همیشه یادمان باشد بنده هستیم ،یعنی چشم بینائی در بالای

سرِ ما وجود دارد ،در قلب ما وجود دارد .در تمام جهان وجود دارد ؛یادمان نرود به موجب اینکه بنده هستیم

خلقت ما عبث نیست ،بنده هستیم ،پس تکلیف و وظیفه داریم .


پس اینکه من نماز می خوانم ،مرتب میگویم


                               " الله اکبر ..،لاحول و لا قوة الا بالله ...، سبحان الله "


و اعلام عبودیت میکنم که من بنده هستم ،برای این است که همیشه یاد خدا در دل من باشد .فایده ی

آن چیست ؟ 

در این مرحله ،فایده اش این است : یادمان هست که بنده هستیم ،یادمان هست که وظیفه

داریم ،یادمان هست که قانون خدائی عادلانه ای در دنیا وجود دارد ،به این قانون باید عمل بشود...

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۹
andishe اندیشه